Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/dptime/library/Zend/Registry.php on line 206

Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/dptime/library/Zend/Registry.php on line 206
DPTime - ساعت و تقویم رسمی ایران
Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/dptime/library/Zend/Registry.php on line 206

Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/dptime/library/Zend/Registry.php on line 206

Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/dptime/library/Zend/Registry.php on line 206

Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/dptime/library/Zend/Registry.php on line 206

Notice: compact(): Undefined variable: extras in /home/dptime/library/Zend/View/Helper/HeadLink.php on line 393

Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/dptime/library/Zend/Registry.php on line 206

Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/dptime/library/Zend/Registry.php on line 206

Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/dptime/library/Zend/Registry.php on line 206


Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/dptime/library/Zend/Registry.php on line 206

Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/dptime/library/Zend/Registry.php on line 206
به سایت DPTime.ir خوش آمدید

به سایت DPTime.ir خوش آمدید

امروز

شنبه - 01 ارديبهشت 1403

السبت - 11 شوّال 1445

Saturday - 20 April 2024


صفحه اصلی
برو برو به امروز

مصاحبه با دو «از جان گذشته» و اظهارات تامل برانگيز و آموزنده آنان ـ بي دقتي و ضعف اداري

مقام دانشگاهی، ولی به دور از منطق
    طبق معمول، در یکی از روزهای بهار 1338 هجری که برای پوشش اخبار مسمومین به بخش مربوط در بیمارستان لقمان الدوله ادهم رفته بودم که این بخش پس از نوسازی با پول (هدیه) یک بازرگان، به نام او «بخش مسمومین جابر انصاری» شده بود دو «قصد خودکشی کرده» را در آنجا دیدم که مشکل واحدی داشتند: بی دقتی و ضعف اندیشه و تأمل دیگران.
    احساس کردم و امیدوار بودم که انتشار اظهارات آنان، دیگران و مخصوصا مقامات اداری را به خود آورد و عواقب تصمیمات و اظهاراتِ شان را قبلا درنظر آورند.
    یکی از این دو که مردی جوان بود و ظاهرا بیست و چند ساله گفت:
    در شهریور 1334 از شهر خود برای شرکت در کنکور (امتحان مسابقه ورودی) دانشگاه به تهران آمدم. در کنکورهای آن ماه قبول نشدم. در مهرماه و یک روز پیش از بازگشت به شهر خود، دوستی را در خیابان دیدم که گفت دانشگاه تهران و دانشسرای عالی برای رفع کمبود دبیر ریاضی تصمیم به ایجاد یک دوره شبانه ریاضی (دوره لیسانس) گرفته اند و امروز آخرین روز ثبت نام جهت شرکت در کنکور آن است. دوستم گفت که به دلیل بازگشت دیپلمه های ریاضی به شهرهای خود، شانس قبول شدن در این کنکور زیاد است و شنیده است که 5 ـ 6 کلاس 50 نفره می خواهند دایر کنند. گفتم که چرا در روزنامه خبر آن را ننوشته بودند که گفت: خیلی دِلَت خوشه، کسی به فکر من و تو که نیست.
    با شنیدن این خبر، از بازگشت منصرف شدم و به ساختمان قدیمی دانشکده علوم ـ ادبیات واقع در سه راه ژاله رفتم و در صف نوبت ایستادم که مردی از مقامات دانشگاه (دکتر ح) مرا راه نداد زیراکه قبلا ارزش تحصیلی (ریز نمرات) نفرستاده بودم و جز کارت تحصیلی کلاس ششم ریاضی، مدرکی با خود نداشتم. گفت از کجا بداند که من دیپلمه ریاضی هستم، گفتم: فقط یک دیوانه بدون داشتن دیپلم می آید و پول می دهد تا در امتحان کنکور شرکت کند. برای شما چه فرق می کند اجازه دهید ثبت نام کنم، اگر قبول شوم و دیپلمه نباشم به کلاس راهم ندهید. به علاوه، تا زمان برگزاری کنکور سه روز فاصله هست، اجازه دهید اسم مرا موقتا ثبت کنند، فردا می روم و درخواست ارسال ریز نمرات می کنم که 48 ساعته واصل می شود و اگر تا روز برگزاری امتحان ورودی ریز نمرات به اینجا نرسد مرا به جلسه راه ندهند.
    به جای تأمل روی استدلال منطقی و قول من؛ در حالی که سرم جیغ کشید که برایش تکلیف تعیین می کنم مرا از آنجا بیرون کرد و شانس بزرگ خودرا از دست دادم و به شهر زادگاه بازگشتم و قضیه را برایم پدرم گفتم که به خشم آمد که چرا زودتر برای ثبت نام اقدام نکرده بودم و مرا از خانه بیرون انداخت. بناچار و برای سیرکردن شکم، کارگر (عمله) راهسازی در بیابان شدم. فراموشی ناشی از سختی این کار مانع از آن شد که به موقع به تهران آیم و افسر وظیفه شوم، لذا مرا غایب و فراری از خدمت وظیفه اعلام و محروم از افسرشدن کردند. چهارسال عملگی مرا به خود آورد که اندیشه کنم که اگر به آن وضعیت ادامه دهم، سرانجام «سَرعمله» خواهم شد و آن مقام دانشگاه را که یک لحظه روی حرف من تفکر نکرده بود مسئول همه بدبختی ام دانستم و قصد پایان دادن به عمر خود کردم، تریاک خوردم و در اطاق بار یک کامیون کمپرسی که در خیابان پارک شده بود خوابیدم که بامدادان راننده اش آمد و آن را روشن کرد و طبق معمول، خواست که کارکردن اطاق بار را امتحان کند که با بالا رفتن اطاق بار پایین افتادم و راننده مرا نیمه جان به اینجا آورد.
    چرا مرا به دبستان شهرنو فرستادند؟!
    مسموم از جان گذشته دیگر مرد جوانی بود که گفت آموزگار پیمانی است. او علت قصد خودکشی اش را چنین بیان داشت:
     دیپلمه بودم و بیکار که فرهنگ تهران (آموزش و پرورش) آگهی استخدام معلم پیمانی برای مدارس دورافتاده شهر داد. اسم نوشتم و چون معدل بالا داشتم پذیرفته شدم. گفتند که محل کار من ناحیه دهم آموزش و پرورش تهران خواهد بود. به آنجا مراجعه کردم، معاون ناحیه به من گفت که باید به دبستانی بروم که در ساختمان سابق کلانتری شهرنو در خیابان جمشید (دروازه قزوین) تاسیس شده و چون به گِرد شهرنو (محل فاحشه خانه های تهران وقت) دیوار کشیده اند عیب و خطر ندارد.
    گفتم که چرا من باید به این دبستان بروم، ما در اینجا 9 نفر هستیم، کلاس های خالی مدارس را از راه قرعه کشی میان ما قسمت کنید که عادلانه باشد. برآشفت و به کارمند کارگزینی گفت که به کارگزینی کل (کارگزینی وزارت فرهنگ و امروزه؛ آموزش و پرورش) بنویس که این آقا نیامده، تمرّد می کند و ما اورا نمی خواهیم.
     با شنیدن این دستور به یکباره همه چیز خودرا بربادرفته دیدم و به عذرخواهی افتادم که من چیزی نگفتم و تمرّد نکردم، فقط گفتم که قرعه کشی کنید تا عدالت برقرار باشد و حالا که دوست ندارید مرا به همان مدرسه بفرستید.
    با رفتن به این مدرسه که شاگردان آن عمدتا فرزندان زنان محله (شهرنو) بودند و بیشترشان بدون پدر و نامشروع، نامزد خودرا از دست دادم، چون از شهرستان به تهران آمده بودم، دائی ام مرا از خانه اش بیرون کرد و با آمد و رفت مادران شاگردانم به مدرسه، گفت و گو با من درباره وضعیت درسی فرزندان و بالاخره دعوت از من ... عادت به رفتن نزد آنها و شهرنو کردم، سیگاری و معتاد به مواد مخدر گردیدم، از فکر دانشگاه رفتن و پیشرفت خارج شدم و در سال سوم ماندن در آن دبستان به یک بیماری سخت مقاربتی نیز دچار شده ام و چون از رفتن به موقع به بیمارستان و ثبت شدن نامم در دفتر بیمارستان به عنوان یک بیمار مقاربتی شرم و بیم داشتم، بیماری در بدن من ریشه گرفت و سخن از عمل جراحی به میان آمد که بهتر دیدم خودم را بکشم اما میزان داروی خواب آور برای مردنم کافی نبود و مرا به اینجا آوردند و من همه بدبختی های خودرا نتیجه تصمیم خلاف منطق آن مقام می بینم که مارا از طریق قرعه کشی عادلانه میان مدارس توزیع نکرد.


Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/dptime/library/Zend/Registry.php on line 206

Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/dptime/library/Zend/Registry.php on line 206